ارباب زاده ای که خود ارباب عالم است
در چهره اش جمال پیمبر مجسم است
نور است نور محض زجنس پیامبر
هر چه بگویم از منش و منطقش کم است
نامش علی نهاده به کوری دشمنان
ارباب ما حسین که ارباب عالم است
اعمال امشب است در مفاتیح عاشقی
مستی کنید ، جام و می اش هم فراهم است
مجنون خویش کرده و لیلای ما شده حالا خبر دهید گدایان شهر را اصلا نه جای شک و شبه اَست و سوال این المفر لشگریان می رسد به گوش اما چرا در شب میلاد حضرتش در بین روضه های غمش آتشم زدند آن روضه ای که خواند قطعه قطعه اش
از شوق اوست دیده اگر پر زشبنم است
پایان مستمندی و فرجام ماتم است
پر می کنند کیسه های تهی را – مسلّم است
غرش که می کند و چهره درهم است
حال و هوای این غزلم چون محرم است ؟
آن روضه ای که در لهوف و مقرم است
با دیدنش قامت بابای او خم است
*
می چید قطعه های بدن را کنار هم
می گفت یا علی بعد تو دنیا جهنم است
یاسر مسافر